روایت اول
بر اساس روایتی از علی بن ابیطالب،امام اول شیعیان، اصحاب رس قومی معرفی شدهاند که پس از سلیمان میزیستهاند آنان درخت صنوبری را میپرستیدند. گفته شده این درخت را یافث بن نوح در کنار رودی به نام روشاب نشانده بود که کسی اجازه نوشیدن و استفاده از آن آب را نداشت. هر ساله در ایام عید آن قوم به گرد آن درخت میآمدند و به شاخههای آن پارچههای گوناگون میبستند و سپس به دعا، تضرع و قربانی کردن میپرداختند. پس از آن شیطان میآمد و شاخههای درخت را تکان میداد و از اعمال آنان اظهار خشنودی میکرد. اصحاب رس هم به عیش و نوش از جمله مساحقه میپرداختند. خدا نوه یهودا پسر یعقوب را به پیامبری این قوم فرستاد تا هدایتشان کند اما آنان به او ایمان نیاوردند و به آزار و اذیت او دست زدند. پس از دعای پیامبر، درخت خشک شد و قوم رس پیامبر را گناهکار و مقصر دانسته و او را در چاه انداختند این کار غضب خدا را در پی داشت.
روایت دوم
بر پایه روایتی از محمد بن عبداللّه ،پیامبر مسلمانان ، که محمد بن کعب بن قرظی آن را روایت کردهاست؛ خدا برای قومی پیامبری فرستاد که با تکذیب آنان روبهرو شد. آنان پیامبر را در چاهی انداختند و بر درِ چاه سنگ بزرگی گذاشتند. در آن دیار غلامی میزیست که با جمع کردن هیزم امرار معاش میکرد. او به آن پیامبر ایمان آورده بود و هر روز آب و خوراکی برای پیامبر در چاه فرو میفرستاد که در یک روز خواب بر او چیره شد و به فرمان خدا ۱۴ سال در خواب ماند هنگامی که بیدار شد گمان کرد فقط ساعتی خواب بودهاست سپس غذایی را آماده کرد و بر سر چاه رفت اما از پیامبر خبری نبود. بر اساس این حدیث، هنگامی که او در خواب بود خدا عذابی بر قومش نازل کرده بود و آنان از کار خود پشیمان شده و پیامبر را آزاد کردند.
روایت سوم
در دستهای از روایات، زیستگاه اصحاب رس، حضرموت یمن و پیامبرشان حنظلة بن صفوان ذکر شده که مردم آن دیار به مساحقه میپرداختند. حنظله تلاش میکرد تا آنان را از این گونه اعمال بازدارد اما آنان به آزار و اذیت او پرداختند و او را در چاه انداختند، خداوند سیل عرم را نازل کرد. گفته شده در قبر حنظله نوشتهای پیدا شده که بر آن از زبان حنظله نوشته شده که وی پیامبر خدا بوده و برای حمیر، عریب و عزیز از اهل یمن مبعوث شده، ولی او کشته شد. در برخی از این روایات زنی به نام دلهاث دختر ابلیس، مساحقه را به ن آن قوم آموزش میداده و آنان را به انجام آن ترغیب میکردهاست.
همچنین اصحاب رس، طایفهای از ثمود و اعراب بادیه از قبیله حضوراً که پیامبرشان شعیب بن ذی مهرع بوده دانسته شدهاند. در برخی روایات اصحاب رس، چادرنشین و دامپرور معرفی شده و از شعیب به عنوان پیامبر آنان یاد شدهاست.
آنان ,اصحاب ,درخت ,پیامبر ,روایت ,خواب ,مساحقه میپرداختند منبع
درباره این سایت