امروز هم تقریبا شبیه روزای قبل بود. فقط چندتا چیز فرق داشت. یکی اینکه کفشای جدیدی که م پای چپم رو میزنه واسه همین نمیتونم راحت راه برم. یه فکری باید در این باره بکنم.

موضوع دیگه هم این که هم اتاقی هام رفتارام رو مسخره می کنن. مثل برنامه ریزی و درست کردن لیست انجام کار یا هدف گذاری برای کاهش وزن و . . البته شاید در این مورد من هم مقصرم. احساس میکنم بچه ها حس میکنن خودمو میگیرم و خودستایی میکنم.شایدم واقعا اینکارو میکنم. سعی میکنم طبیعی رفتار کنم. 

خیلی دروغ میگم. باید سعی کنم زیاد چاخان نبندم.

موضوع دیگه ای که ذهنم رو درگیر کرده بود انتخاب بین درست بودن و موندن و یا انتخاب منفعت شخصی بود. در آینده ممکنه موقعیتی داشته باشم که با پیشنهاد غیرقانونی یکی میلیاردا پول دربیارم یا با رد پیشنهاد نادرستی که میده و انتخاب راه درست وجدانی ارام داشته باشم. اگه در یه همچین موقعیتی گیر کنم چه راهی رو میرم؟ سوالیه که ذهنم رو به خودش درگیر کرده. کار درست؟ یا کار پرمنفعت؟ حقیقتش ادم وسوسه میشه. سخته که در برابر چنین چچیزی مقاومت کنی. 

میکنم ,درست ,داشته باشم ,درگیر کرده ,موضوع دیگه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آموزش نگهداری از گربه چهارده معصوم-خطابه غدیر-جشن غدیر فناوری اطلاعات و VOIP سایت دانلود مقاله و کتاب 0000000 کهکشان